مجنون وعیب جو





















ღ ღmtwoღ ღ

 


به مجنون گفت روزي عيب جويي

كه پيدا كن به از ليلي نكويي

 

كه ليلي گر چه در چشم تو حوري است

به هر جزئي ز حسن او قصوري است

 

ز حرف عيب جو مجنون برآشفت

در آن آشفتگي خندان شد و گفت:

 

اگر در ديده ي مجنون نشيني

به غير از خوبي ليلي نبيني

 

تو كي داني كه ليلي چون نكويي است

كز و چشمت همين بر زلف و رويي است

 

تو قد بيني و مجنون جلوه ي ناز

تو چشم و او نگاه ناوك انداز

 

تو مو مي بيني و مجنون پيچش مو

تو ابرو ، او اشارت هاي ابرو

 

دل مجنون ز شكر خنده خون است

تو لب مي بيني و دندان كه چون است

 

كسي كاو را تو ليلي كرده اي نام

نه آن ليلي است كز من برده آرام



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,ساعت19:33توسط M2 | |